شیخ محلمون میگفت: رقص حرومه...
واس همین هیچوقت یاد نگرفتم...
اما حالا هرشب با...مشروب... قرص ..سیگار
و خیالِ تو میرقصم..
ببین چه حروم تو حرومی ساختی از من لعنتی..
درست است ڪـﮧ
بعضے ها بوده اند و بعضے ها هستند!
و خیلے ها هم بعدا مے آیند!
اما من مے خواهم عزیزه ِدله تو باشم
مے دانی ...؟؟
این را از همه بیشتر دوست دارم.
گاهی حرف نزدن
از نداشتن ِ حرف نیست
از داشتن حرفِ زیاد است !
پس وقتی می بینی سکوت کردم صحبت نکنی سنگین تری!
ایـن بـی تــفـآوتـیهـآ...
ایــن بـی خــَـبــَـری هــآ...
گــآهی دیــدآر از ســَـر اجـبـآر...
نــَـبـودَن هآ ... نـَـدیــدَن هــآ ....
یــَـعـنـی بــُـرو ...!
گـــآهــی چـِـقــَـدر خِــنـگ مـیـشــویـم ..
پــيداست هــنوز شقايق نــشدي
زنـداني زنـدان دقــايق نــشدي
وقتي کـه مرا از دل خــود مي راني
يعني که تو هيچوقت عاشق نشدي
وقتی که تکرار می کنم آروم می شم
تکرارهایی که از جنس تو هستن،تكرارهايی كه هيچ وقت از تكرارشون خسته نمی شم
تمام روزهايي رو كه رفتن تماشا مي كني ولي بازم به انتظار فردايی.
هنوز به اين تكرارها عشق مي ورزی و از داشتن اين احساس های دلنشينِ تكراری خوشحالی ...
من می خوام تورو تكرار كنم،ديدن با تو،بودن با تو،گفتن با تو،رفتن با تو،موندن با تو،عشق با تو،گريه با تو،خنده با تو،زندگي با تورو تكرار كنم
تو زيباترين تكرار دنيایی تو عشقی تو رويایی تو حس خوبِ منِ شيدايی
تكرار با تو يعنی تكرار لحظه های شيرينِ زندگی،تكرار با تو يعنیلمس دوباره زيبايی...
پس تكرار مي كنم اسم تورو كه شايد مرحم شه واسه اين دل رسوای تكراری...
من همينم تكرارِ ثانيه ها، تكرار روزها و هفته هاو ماه هاو سال ها
من تكرار اسم توام در هر جا
گاهی آدم میماند بین بودن یا نبودن!
به رفتن که فکر می کنی اتفاقی می افتد
که منصرف می شوی…
میخواهی بمانی،
رفتاری می بینی که انگار باید بـــروی!
این بلاتکلیفی خودش کلــــی جهنـــــــــــــــم است