تو را چـه به فـرهـاد
یـک فـرهـاد اسـت و یـک بـیسـتون عــاشـقی
تـــو هـمـیـن یـک وجـب دیــوار
فاصــــله را بـردار مـن بـاورت مـیـکنـم
قول داده ام...
گاهـــــــی هر از گاهـــــی
فانـــــوس یادت را میان این کوچه های بی چراغ و بی چلچلـــــــه،
روشن کنم خیالت راحــــــت! من همان منـــــم؛
هنوز هم در ین شبهای بی خواب و بی خاطـــــره،
میان این کوچه های تاریک پرسه میزنم!
اما به هیچ ستارهی دیگری سلام نخواهــــــم کرد..
تا وقتی که زنده هستم چشم به راه تو می مونم
تو دیگه رفتی که رفتی نمی یای نمیای پیشم می دونم
اما هر کجا که هستی منو تو دلت نگه دار
با چشای خیس و گریون من می گم خدا نگه دار
از حساب و کتاب بازار عشق هیچگاه سر در نیاوردم
و هنوز نمی دانم چگونه می شود هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی
من بدهکارت می شوم . . .
در جلسه ی امتحان عشق
!! من مانده ام و یک برگه ی سفید
یک دنیا حرف نا گفتنی٬
... یک بغل تنهایی و دلتنگی
درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمیشود
...در این سکوت بغض آلود
!! قطره ای کوچک هوس سرسره بازی میکند
و برگه ی سفیدم
!!عاشقانه قطره را در آغوش می کشد
... عشق تو نوشتنی نیست
در برگه ام کنار آن قطره
!!یک قلب کوچک میکشم
وقت تمام است
....برگه ها بالا.....
اینجا که من رسیده ام …
ته دنیای بدون تو بودن است!!
همانجایی که شاید فکرش را هم نمی کردی دوام بیاورم!
ولی من ایستاده به اینجا رسیده ام!
خوب تماشا کن…
دلم هم تنگ نشده!
یعنی دلم را همانجا پیش خودت گذاشتم …
تو باش و دل من و همه فریادهایی که …
... دلگيرم ؟ از تو
! ! ! نــــــــــــــــــــــــه
... دلگير از فرداهايي که تو را از من خواهند گرفت
... دلگير از اين بودن هاي موقتي
... از اين عاشقانه هاي کوتاه
... از اين لحظات ناب که "ميدانم " ديگر تکرار نخواهند شد
... اما چه "تو "باشي و چه نباشي
... هميشه در قلبم ماندگاري
در صدا کردن نام تو
يک «کجايي؟! » پنهان است
يک «کاش مي بودي»
يک «کاش باشي»
يک «کاش نمي رفتي»
من نام تو را
... حذف به قرينه ي اين همه دلتنگي و پرسش صدا مي زنم
من زخم های بی نظیری به تن دارم
اما تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان
عزیز ترینشان
بعد از تو آدم ها…تنها خراشی بودند بر من که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند
عشق من…خنجرت کولاک کرد
سخت است ...
اتفاقی را انتظار بکشی ،
که خودت هم بدانی در راه نیست